الهه غیز ـ بی بی، کیش خدای زن ترکمنهای باستان و میراث مادرسالارانه تمدن مرو باستان
در سال ۲۰۰۹ درگزارش خبرگزاری روسی تاس خبری با عنوان باستانشناسان در ترکمنستان به میهن اجدادی دین زرتشتی «پی بردند» درج شد. بنابر این گزارش، کنفرانس بینالمللی در مرکز ایالت ماری (مرو) ترکمنستان بهنام «مرگوش (مرو) باستان ـ مرکز جدید تمدن جهان» فرضیه علمی درباره ترکمنستان بهمثابه زادگاه زرتشت را اعلام کرد.
روستای نوخور در غرب کوپتداغ در جمهوری ترکمنستان، محل خاصی است که در آن افسانههایی که زاده شدهاند، به افسانههای دیگر ترکمنی شبیه نیستند. جهان کوهستانی ویژه نوخور که با باغهای باشکوه احاطه شدهاند تاریخ منحصر بهفردی را بهوجود آورده است. اما با این حال یک افسانهی نوخوری وجود دارد که ارتباط تنگاتنگی با دیگر افسانهها و حماسههای ترکمنستان دارد. این داستانی است درباره پریهای زیبا و شکافی است در صخره که مردم برای زیارت آن به این محل میآیند. محل زیارت غیز ـ بیبی نامیده میشود. غیز ـ بی بی، محل «مقدس» باستانی در غرب سلسله جبال کوپتداغ است و چهار ساعت راه از شهر عشق آباد فاصله دارد.
در اینجا در ارتفاع بیش از هزار متر بالای سطح دریا در میان چنارهای بزرگ سر به فلک کشیده ترکمنهای طایفه کوهستاننشین نوخور زندگی میکنند که طی سدهها فرهنگ خودویژه خود، صنایع دستی سنتی و معماری مخصوص خویش را حفظ کردهاند. نوخور در لیست رمانتیکترین مکانهای جهان وارد شده است. مسیر این «گوشهای از بهشت»، طولانی و دشوارگذر است. اما با دیدن زیبایی این منطقه این دشواریها فراموش میشوند. هنوز هم میتوان به غار «خانه دیو»، شکافی باریک، که در عمق تاریک زمین فرورفته است سرکشید. گفته میشود که شب هنگام در آن صداهایی مرموز و هولناک شنیده میشوند. طبق روایات و افسانهها نام نوخور از نام نوح پیامبر برگرفته شده است. به این مکان نُه پری زیبا از آسمان نازل شدند تا مهر، درک زیبایی و نیک دلی را به مردم بیاموزند. این پریان نزدیک شکاف کوهی که ساکنان محلی آنرا «دروازه بهشت» میدانند ظاهر شدهاند. دروازه ورود به بهشت بهعنوان شکافی در صخره، بسیار طبیعی با سنگ مرمر قاب شده است. به این مکان «مقدس» نه تنها ساکنان محلی بلکه گردشگران نیز میآیند.
در اینجا بالاترین نقطه کوپتداغ «سه حلقه چاه» نامیده میشود. آنچه که جالب است، چنین نامهای «اماکن مقدس» تنها در نوخور مشاهده نمیشود. زیارتگاهها، غارها و سایر اماکن «مقدس» با نام «غیز ـ بی بی» در سراسر ترکمنستان پراکنده شدهاند. ما میتوانیم با چنین مکانی در ولایت آخال و مزاری با همین نام در مرو باستان روبرو شویم. نام«غیز ـ بی بی» از دو بخش«غیز» ـ دختر یا دوشیزه و «بی بی» ـ مادر بزرگ است، یعنی دوشیزه باکره و مادرِ مادر بزرگ (یا جده مادر بزرگ). الهه غیز ـ بی بی از کجا پیدا شده است؟ هنوز پیش از ظهور زرتشت در منطقه ترکمنستان در هزاره دوم پیش از میلاد الهه زن، نماد مادر، نماد اجاق خانه، باروری و حاصلخیزی در این مکانها خوانده شد. تندیسهای کوچک زنی که در حال نشسته است یافت شدهاند ، که برخی از آنها به دوره پارینه سنگی تعلق دارند. این تندیس کوچک زن نماد همزمان هم دختر معصوم و هم نماد زن خردمند ـ مادر بود. تندیس مشابهی از زنی در حال ایستاده با کلاه بزرگ زنانه بر سر متعلق به دوره زرتشت نیز پیدا شد.
تاریخنگاران و هنرشناسان این کلاه تاجدار را با «بوریک» (کلاه زن) ترکمنی مقایسه میکنند. در مرغیانه (مرگوش ـ مرو) باستان چنین تندیسهایی توسط باستانشناسان همواره یافت میشدند. بدین ترتیب، از زمان بسیار کهن ترکمنها به غیز (دخترباکره) ـ بی بی (مادرِ مادربزرگ یاجده مادر بزرگ) ـ الهه باروری، زیبایی، نگهدارنده اجاق خانه تعظیم میکردند.
رخنه تعالیم زرتشتی بر ترکمنهای باستان
در آیین زرتشت این الهه غالبا تصور نام آناهیتا را بهوجود میآورد (معنی کلمه به کلمه آن «پاکدامن، پاک» است) که تجسم زمینی ستاره ناهید است. در سرزمینهای بومی پارتها آناهیتا تحت نام نانا شناخته شده بود. لازم به یادآوری است که تعالیم اخلاقی زرتشت نیز تأثیر عمیق خود را در فرهنگهای بعدی مردمان آسیای میانه گذاشته است. از اینرو افسانهها و روایتهای نسل به نسل نقل شده، ضربالمثلها و داستانها و حماسههای ترکمنی تصویری زنده از زندگی، آداب و رسوم، نگرش ترکمنهای باستان از تأثیر این قوانین اخلاقی ارائه میدهند.
کهنترین این یادگارها و آثار، داستانهایی درباره حیوانات و موجودات تخیلی و افسانهای است. یکی از چنین موجودات «دیو» (اهریمن) است، که بدون شک با روح شیطانی (اهریمنی) «دیو» از اساطیر زرتشتی پیوند دارد. اما در افسانههای ترکمنی دیوها نه تنها بد نیستند بلکه خوب هستند. هیولای بد «آژدرخا» [اژدها] یک نمونه آن است.
نمونهای که در اساطیر زرتشتی بهعنوان «آژی ـ داهاک» تصور شده موضوع و سوژه اصلی افسانههای ترکمنی، مبارزه با منبع شر و پیروزی بر آن، به روش ایدهآل زرتشتی شباهت دارد. در افسانه ها صفاتی مانند دروغ گفتن، تنبلی، بیوفایی و خیانت، حرص و طمع و دزدی منع و مهربانی و نیکی، کاردوستی، عدالت، شجاعت و وفاداری ستوده میشوند. مخصوصا در این افسانهها صفات اخلاقی به پیروزشدن قهرمان یاری میرسانند. افسانههای ترکمنی خوشبینانه و عادلانه هستند و اطمینان به امکان برآورده شدن آرزوها را در انسان ایجاد میکنند.
لازم به ذکر است که هر چند قهرمان تنها به نیرو و قدرت خود امیدوار است، در بسیاری افسانهها یاور وفادار او اسب است. اسب بهعنوان حیوان محبوب ترکمنها با کیفیت اخلاقی، مختص به انسان ارزانی شده است. گاه سوژهای در افسانهها دیده میشود که در آن قهرمان افسانه، انسانی مولود اسب بوده است. در حماسه معروف «کؤر اوغلی» از وفاداری انسان و اسب به یکدیگر بازگویی میشود. در سرودههای اوستا زرتشت اغلب اهورامزدا را با تقاضای دادن اسب تندرو به او خطاب میکند. ظاهرا نقش اسب در زندگی زرتشت نیز بزرگ بوده است. چنین توجهی به حیوانات در خلاقیتهای ملی، مردمی و فولکولور از قرار معلوم پژواکی از سنتهای باستانی مربوط به رفتار با حیوانات بهعنوان یک توتم است. در حماسهها و افسانههای ترکمنی ایده همزیستی هماهنگ انسان با طبیعت بسیار قوی است.
بههر حال در میراث ملک پادشاهان اشکانی ـ شهر نسا ـ معبد الهه نانا وجود داشت. اسناد سده دوم پیش از میلاد سخن از نسا «آیازان (یعنی محل عبادت) معبد نانا» بهمیان میآورد. محدوده بزرگ نواحی نسا که به این معبد اختصاص داشتند انباشته از تاکستانهایی بزرگ بودند. شرابی با کیفیت عالی توسط دهقانان معبد برای نوشیدن شراب و جشن و ضیافت به افتخار الهه تأمین میشد.
بیهوده نیست که اشکانیان درباره نانا با کلماتی از اوستا بهعنوان«بانوی نجیب» ـ مادر همه دانشها ـ دختر بزرگ و مقتدر آرامازد (اهور امزدا ـ اورمزد ـ خدای عالی دین زرتشتی) صحبت میکردند. پس از سدهها و هزارهها ترکمنها سیمای خدایان زن باستانی را که در زیورآلات نقرهای زنان (آسیق ـ گوشوارهها ـ آداملیق و چِکِلیک (زیورآلات روی کلاه زنانه و غیره) داغدانها (آویزهای سینه) لباسها وکلاههای زنانه، حماسهها و افسانهها تجسم میشدند، حفظ کردهاند.
در سال ۲۰۰۹ درگزارش خبرگزاری روسی تاس خبری با عنوان باستانشناسان در ترکمنستان به میهن اجدادی دین زرتشتی «پی بردند» درج شد. بنابر این گزارش، کنفرانس بینالمللی در مرکز ایالت ماری (مرو) ترکمنستان بهنام «مرگوش (مرو) باستان ـ مرکز جدید تمدن جهان» فرضیه علمی درباره ترکمنستان بهمثابه زادگاه زرتشت را اعلام کرد. آنطور که سرویس مطبوعاتی دولت ترکمنستان گزارش میدهد در کنفرانس کارشناسان برجسته پانزده کشور جهان که نتایج حاصله از پژوهش گروه اعزامی باستانشناسی مرغیانه (مرگوش، مرو باستان)، با بیش از سی سال کار تحت هدایت دانشمند شناخته شده روس پروفسور ویکتور ساریانیدی ارائه کردهاند شرکت میکنند.[ویکتور ساریانیدی باستانشناس سرشناس شوروی سابق، یونانیتبار است. وی در سال ۱۹۷۶ بقایای فرهنگ عصر برنز در صحرای قرهقوم را کشف کرد. این فرهنگ مجموعه باستانشناسی باختر ـ مرو یا تمدن آمودریا نام گرفت. ویکیپدیا]. بهنظر این دانشمند، در اینجا، در خطه قرهقوم (غارا غوم ـ ترکمنی) تمدن منحصر بهفرد، خودویژه و خودکفایی رونق گرفته بود، که در زمینه درخشش و شکوه خود از دیگر تمدنهای قدیمی و پیشرو در مرکز مناسبات فرهنگی جهان باستان ـ بینالنهرین، هند، مصر و چین دست کمی نداشته است. ساریانیدی معتقد است در طول حفریات مجموعه کاخ معبد گونور تپه (دوهزار سال پیش از میلاد) اشیاء بسیار نفیسی کشف شد. این کشفیات امکان تصور خانه اجدادی نخستین دین جهانی ـ زرتشتی ـ که همانا کشور مارگوش (مرگوش، مرغیانه، مرو باستان)، در دلتای قدیمی رود مرغاب، بود را میداد.
شرکتکنندگان کنفرانس امروز از کاوشهای کاخ عظیم سلطنتی و معابد بهیاد ماندنی و بزرگ آتش و آب گونورتپه دیدن میکنند. به عقیده مورخان ترکمن، در اینجا همچنین شواهد کافی جمعآوری شدهاند، که روایتی را درباره آنکه ساکنان گونورتپه از هزاره دوم پیش از میلاد بیشتر آریاییها بودند تأیید میکنند که رمز و راز منشاء آن گویا پیشتر غیرقابل حل بوده است.
ترکمنها از اسلام پیروی میکنند، اما باورها و اعتقادات، اعیاد ملی و مردمی، آداب و رسوم آنها دربردارنده کثرت عناصر پیش از اسلام هستند که نه تنها با بتپرستی اوغوزهای باستان، بلکه با کیش زرتشتی مرتبطاند. بهنحوی که در روز قربان بایرامی ـ عید اسلامی قربانی کردن ـ در ترکمنستان مراسم روشن کردن آتش انجام میشود تا از طریق پریدن از روی آن مردم «پاک شوند».