برو به شرق پسرم!

اما عامل اصلی توجه، تنظیم مجدد قطب‌نمای ایران از غرب به شرق است. پس از بیش از دو هزار سال نگاه به غرب، ایران بالاخره دریافته است که آینده‌اش در شرق است. بدیهی است که خصومت آمریکا و غرب، همراه با مجموعه‌ای از تحریم‌های سخت‌گیرانه بی‌پایان، و عدم احتمال بازگشت به توافق هسته‌ای، نه‌تنها ترازوی ایران را از غرب دور کرده است، بلکه آن را به‌شدت به‌سمت شرق سوق داده است، جایی که ایران شرایط بسیار بهتر، روشن‌تر و آینده متقابلاً سودمند‌تری را می‌بیند.

فولکلور آمریکایی قرن نوزدهم از مرد جوانی می‌گوید که با بزرگان خود در مورد اینکه چه لقبی را باید بپذیرد، مشورت کرد. پاسخ قاطع بود که «برو غرب پسرم و رشد کن!» یا چیزی به این معنا. خلاصه اینکه توصیه این بود که غرب، آمریکا در آن زمان باکره تلقی می‌شد که هنوز مهاجران اروپایی کاملاً مستقر نشده و در حال ساختن‌اند. در واقع، اکثر کسانی که به غرب رفتند، به شرط نشان دادن سخت‌کوشی، پشتکار، کار دشوار و کمی‌ شانس موفق شدند.

اما امروز، در قرن بیست و یکم، شرایط تغییر کرده است. غرب بالغ شده است، رقابت افزایش یافته و بازگشت‌ها کاهش یافته است. مجموعه بی‌پایانی از رونق و رکود همچون حباب و در فواصل زمانی کوتاه‌تر رخ می‌دهد. مفاهيم اقتصاد كلاسيك به‌تدريج از اقتصاد توليدی واقعي به اقتصاد كاغذی تغيير يافته است كه برخي آن را ساختگي، غيرواقعی و ناپايدار می‌دانند.

اقتصاد غرب امروزی تحت تسلط بخش‌های FIRE (مالی، بیمه، و املاک) به‌علاوه صنایع نظامی ‌است، که همگی بخش اعظم ثروت و درآمد اقتصاد را غصب کرده‌اند و برای بقای سایر بخش‌ها بسیار اندک باقی مانده است، چه برسد به رشد. نتیجه افزایش نگران‌کننده در نابرابری شدید است، طوری که طبق گزارش‌ها، ۱٪ (یا ۱۰٪) از جمعیت بخش عمده‌ای از ثروت و درآمد را در اختیار دارند.

بخش‌های دیگر نیز رشد کرده‌اند که برجسته‌ترین بخش‌ها مربوط به فناوری اطلاعات و خدمات می‌باشند. اما اینها مشاغل بسیار پرنوسان و پرخطر هستند و همه کسانی که وارد آنها می‌شوند موفق نمی‌شوند، یا می‌مانند و پیشرفت نمی‌کنند. تعداد کمی ‌از آنها به شرکت‌های زامبی تبدیل شده‌اند که در تقلای بی‌پایان افزایش سرمایه، میلیون‌ها و حتی میلیاردها دلار را جذب می‌کنند، اما سودی از خود نشان نمی‌دهند.

صنعت بزرگ غرب کاملاً ناپدید شده است. در نتیجه استفاده نادرست از فرمانِ معروفِ اقتصادی «حداکثر کردن سود»، به چین، آسیا و جاهای دیگر مهاجرت کرده است. این به‌طور انحصاری در کوتاه‌مدت اعمال شده است، بدون توجه به اثرات منفی بلند‌مدت آن بر خود شرکت‌ها و اقتصاد به‌عنوان یک کل. نتیجه، از‌جمله، کاهش توان صنعتی غرب، افزایش کسری تراز تجاری، ایجاد تنگناهای بی‌پایان در زنجیره تأمین، و افزایش آسیب‌پذیری و اتکای آن به دنیای خارج بوده است.

علی‌رغم توضیحات منفی بالا، ایالات متحده، تا کنون، بزرگ‌ترین و قوی‌ترین اقتصاد تا به امروز است و دلار آمریکا همچنان ارز اصلی تجارت، ارز ذخیره اصلی بانک‌های مرکزی جهان و ارز شماره یک بهشت ​​امن باقی مانده است. علاوه بر این، ما به‌هیچ‌وجه نباید ظرفیت عظیم کشاورزی آمریکا را نادیده بگیریم که بخش عظیمی ‌از جمعیت جهان را تغذیه کرده و می‌کند.

اما در عین‌حال، ما نمی‌توانیم تغییرات عظیم و مهمی ‌را که به‌سرعت در سایر نقاط جهان در حال وقوع است، نادیده بگیریم، به‌ویژه این که به‌نظر می‌رسد بیشتر این تغییرات با قصد رقابت مستقیم تجاری و اقتصادی با ایالات متحده و غرب صورت می‌پذیرد. همچنین نمی‌توانیم داده‌های منتشر شده را نادیده بگیریم که از کاهش سهم بازار جهانی غرب و فرسایش تدریجی هژمونی دلار آمریکا خبر می‌دهد.

و وقتی کشمکش‌های ژئوپلیتیکی فزاینده جنگ‌طلبانه بین ایالات متحده و متحدانش علیه روسیه، چین و بخشی از جنوب جهانی را اضافه کنیم، به‌سرعت آشکار می‌شود که جهان در آستانه یک شکاف بزرگ تاریخی و دائمی ‌بین دو یا چند اردوگاه است.

صرف‌نظر از اینکه چه کسی در انشقاق آینده بهتر عمل می‌کند، واضح است که توسعه اقتصادی که چند سال پیش در روسیه، چین، اوراسیا، خاور دور و جنوب جهانی آغاز شد، مثبت و چشمگیر بوده و احتمالاً ادامه خواهد یافت. ادامه دارد و همه نشانه‌ها به تداوم آن اشاره می‌کنند.

بر این اساس، منطقی است که رشد عظیم فرصت‌های تجاری و سرمایه‌گذاری در کشورهای در حال تغییر (شرق و جنوب)، چه از نظر کمی ‌و چه از نظر کیفی، را پیش‌بینی و انتظار داشته باشیم. به‌خاطر داشته باشید که این بازارها هنوز هم کم‌و‌بیش بکر هستند زیرا هنوز به اوج بازار یا مالی خود نرسیده‌اند و فضای کافی برای رشد بیشتر دارند. نکته بسیار مهم در اینجا این است که بیشتر فرصت‌های تجاری و سرمایه‌گذاری موجود در اقتصاد «واقعی» است و نه کاغذی و ساختگی با فشار دادن مداد. بسیاری از آنها فرصت‌های خوبی را در زمینه‌های صنعتی و کشاورزی دارند و تشنه سرمایه هوشمند هستند. بخش خدمات، تجارت، و املاک و مستغلات به‌طور مشابه برای توسعه توسط افرادی که دانش و تخصص اثبات شده دارند، آماده‌اند.

بنابراین تعجب آور نیست که ببینیم ترکیه، چند سال پیش، توجه خود را به‌سمت شرق معطوف کرده است، به‌ویژه پس از چندین دهه‌ انتظار ناامید‌کننده برای تأیید باشکوه عضویت در اتحادیه اروپا که هرگز محقق نشد.

اما عامل اصلی توجه، تنظیم مجدد قطب‌نمای ایران از غرب به شرق است. پس از بیش از دو هزار سال نگاه به غرب، ایران بالاخره دریافته است که آینده‌اش در شرق است. بدیهی است که خصومت آمریکا و غرب، همراه با مجموعه‌ای از تحریم‌های سخت‌گیرانه بی‌پایان، و عدم احتمال بازگشت به توافق هسته‌ای، نه‌تنها ترازوی ایران را از غرب دور کرده است، بلکه آن را به‌شدت به‌سمت شرق سوق داده است، جایی که ایران شرایط بسیار بهتر، روشن‌تر و آینده متقابلاً سودمند‌تری را می‌بیند.

ایران چند سال پیش ، این سمت‌و‌سو را با یک قرارداد سرمایه‌گذاری چند‌ساله بزرگ با چین به ارزش تقریبی ۴۰۰ میلیارد دلار برای توسعه و نوسازی بخش صنعت و نفت آغاز کرد. سپس به چندین بخش از ابتکار کمربند و جاده (جاده ابریشم جدید چین) پیوست و همچنین یک قرارداد سرمایه‌گذاری مشترک با هند برای توسعه بندر چاه‌بهار در ایران به‌عنوان قطب اصلی ترانزیتی تجاری امضا کرد. در این روند، تجارت خود را با همسایگان شمالی، شرقی و جنوبی خود به میزان قابل توجهی افزایش داده است و به‌نظر می‌رسد این روند همچنان ادامه دارد. در جبهه دیگر، اخیراً به‌طور مشترک مسیر شمال به جنوب از سن پترزبورگ از طریق آذربایجان و دریای خزر تا دریای عرب و از این پس به هند و آسیا را افتتاح کرده است. گفته می‌شود که این یک مسیر بسیار سریع و اقتصادی است و رقیب بالقوه دیگری است برای کانال سوئز. و سرانجام نزدیک به دو هفته پیش، با غول گاز پروم برای توسعه چندین میدان گازی، یک سری قرارداد با روسیه امضا کرد.

از طرف سازمان‌های بین‌المللی، ایران سال گذشته به شورای همکاری شانگهای (SCO) پیوست که یک سازمان مهم همکاری‌های اقتصادی و امنیتی آسیایی است. ترکیه عضو مشورتی است و انتظار می‌رود درخواست‌های جدیدی از عربستان سعودی، قطر و مصر ارائه شود. تحولات مشابهی در سایر سازمان‌های بین المللی آسیایی و جهانی جنوب در حال انجام است.

واضح است که طرح صفحه شطرنج به‌سرعت در حال تغییر و فرصت‌ها فراوان است. هیچ دلیل منطقی‌ای وجود ندارد که به‌سمت شرق و جنوب حرکت نکنید … به‌یاد داشته باشید که اولین پرنده، معمولاً پاداش خوبی می‌گیرد.

خلاصه بیوگرافی نویسنده:
* مروان سلامه یک مشاور اقتصادی کویتی است و مقالاتی را در وبلاگ خود منتشر میکند: marsalpost.com
او همچنین یک سرآشپز آماتور (غذاهای خاورمیانه، چینی و اروپایی)، باغبان خانگی (هیدروپونیک و آکواپونیک)، علاقه‌مند به گیاهان دارویی (مورینگا، روغن پونه کوهی و غیره) است و به نقاشی و طراحی رنگ روغن می‌پردازد.

** https://thesaker.is/go-east-my-son/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *