ویران‌شهر «کلاوس شواب»

روی دیگر عصر اطلاعات، رشد نابرابری، فقر، فلاکت، انزوای اجتماعی در جهان است.

«کلاوس شواب» به ما چه وعده‌ای می‌دهد؟ او وعده می‌دهد که نوآوری دیجیتال زندگی ما را برای بهتر شدن تغییر خواهد داد. هوش مصنوعی و رباتیک، محاسبات ابری کوانتومی و «بلاک چین» در حال حاضر بخشی از زندگی روزمره هستند. ما از تلفن‌های همراه و برنامه ها، فناوری هوشمند و اینترنت اشیا استفاده می‌کنیم. «شواب» مدعی است که در مقایسه با انقلاب‌های صنعتی قبلی، «انقلاب صنعتی چهارم» به‌طور تصاعدی در حال توسعه است و سیستم‌های تولید و مدیریت را به روش‌های بی‌سابقه‌ای نوسازی می‌کند و سازمان می‌دهد.

در حقیقت، پروژهٔ «کلاوس شواب» جایگاه سرمایهٔ فراملی است که برای حداکثر استفاده از فرصت‌های نوین در راستای کنترل کامل جامعه تلاش می‌کند. از جمله از منتقدان متعدد «شواب»، « نانجلا نیابولا» نویسنده و تحلیلگر سیاسی از کنیا است . در کتاب «دموکراسی دیجیتال، سیاست آنالوگ»، «نانجلا» مدعی است که انقلاب صنعتی چهارم توسط نخبگان جهانی به منظور منحرف کردن توجه مردم از نابرابری‌های روزافزون جهان استفاده می‌شود. گسترش فن‌آوری‌های دیجیتال در سراسر جهان بسیار نابرابر بود، فن‌آوری‌های دیجیتال نه به‌نفع از میان برداشتن، بلکه در جهت گسترش بازتولید نابرابری اجتماعی استفاده شده است. مورخ «یان مول» از این هم فراتر می‌رود. او اشاره می‌کند که تعبیر هژمونیک از «انقلاب صنعتی چهارم» بیشتر متداول است و باید توجه داشت که چگونه با کمک این مفهوم ایدئولوژیک منافع نخبگان جهانی پیش برده می‌شود.

به‌عقیدهٔ «یان مول»، ایدئولوژی «انقلاب صنعتی چهارم» تسلط نئولیبرالیسم را در دورهٔ پس از فروپاشی توافق واشنگتن [پیمانی‌ است بر سر آزادسازی بازارها، خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی و سیاست‌های دیگری که مشوق سرمایه‌گذاری خارجی است. مترجم]، تقویت می‌کند و به‌منزلهٔ پوششی برای انحطاط و زوال مداوم نظم جهانی است. حتی یک نگاه سطحی به انقلاب‌های صنعتی پیشین نشان می‌دهد که آنها با منافع توده‌های وسیع زحمتکشان، از جمله مالکان کوچک، مرتبط نبودند. این نوآوری‌ها با تمام مزایایی که بکارگیری و تعمیم ماشین‌ها، بخار، الکتریسیته به‌همراه داشت، در خدمت توسعهٔ سرمایه‌داری با کمک «فن‌آوری‌های بزرگ زمان خود» بود. و در مورد ما، فن‌آوری‌های نوین برای حفظ سیستم سلطه‌ای که خود را فرسوده و از پا در آورده است، کار خواهند کرد. «یان مول»، «کلاوس شواب» تلقین‌گرِ باور به تعرض درهم شکنندهٔ «انقلاب صنعتی چهارم» را یک دغل‌باز معمولی می‌داند: «شواب» سرعت، دامنه و ابعاد بی‌سابقه «انقلاب صنعتی چهارم» را اعلام می‌کند. به‌گفتهٔ او، سرعت تغییرات گسترده‌تر و عمیق‌تر از هر زمانی است؛ تأثیر سیستمی این تغییرات همگانی است و همهٔ جامعه و اقتصاد جهانی را در بر می‌گیرد. خرابی و نوآوری‌ها سریعتر از همیشه روی می‌دهند. «یان مول» در نظر گرفتن آن دانشمندانی را که «شواب» نادیده می‌گیرد پیشنهاد می‌کند. برای نمونه، آثار «مانوئل کاستلز»، جامعه‌شناس اسپانیایی، که معتقد است نقش نقادانهٔ فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات «ضررش از فایده‌اش کم‌تر نیست: برخی کشورها ضمن تعمیم سیستم‌های اقتصادی دیجیتال رشد اقتصادی را تسریع می‌کنند، برخی دیگر بطور فزاینده‌ای به حاشیه رانده می‌شوند، «عقب‌ماندگی آن‌ها تصاعدی می‌شود.» «کاستلز» در مورد روی دیگر عصر اطلاعات ـــ رشد نابرابری، فقر، فلاکت، انزوای اجتماعی ـــ بسیار می‌نویسد.

دومین محققی که «شواب» را نادیده می‌گیرد، نظریه‌پرداز اقتصادی آمریکایی «جرمی ریفکین» است. در سال ۲۰۱۶، زمانی که «شواب» مفهوم «انقلاب صنعتی چهارم» خود را پیشنهاد کرد، «ریفکین» مشغول مطالعهٔ مشخص در مورد اشتغال بود که در آن رباتیک نقش مدیریتی در تولید را بر عهده گرفته بود. «جرمی ریفکین» اصلاً معتقد نیست که تغییرات مرتبط با دیجیتالی شدن حکم یک انقلاب صنعتی جدید را دارد. او ادعای «شواب» مبنی بر این که ادغام سیستم‌های فیزیکی، فرآیندهای بیولوژیکی و فن‌آوری‌های دیجیتال یک پدیدهٔ کیفی جدید است، مخالفت می‌کند. اصل عمل دیجیتالی‌سازی، «ارتباط و شبکه‌سازی» است، اما این دقیقاً همان کاری است که دیجیتالی‌سازی طی چندین دهه انجام می‌دهد، اینها فرآیندهای شناخته‌شده انقلاب صنعتی سوم هستند. مطالعهٔ فن‌آوری‌هایی که به‌عنوان نوآوری‌های کلیدی «انقلاب صنعتی چهارم» شناخته می‌شوند ـــ هوش مصنوعی، یادگیری ماشین، رباتیک و اینترنت چیزها ـــ نشان می‌دهد که آنها از ویژگی‌های انقلاب صنعتی (فن‌اوری) منتسب به آنها برخوردار نیستند. «یان مول» نتیجه می‌گیرد که «انقلاب صنعتی چهارم»  «شواب» یک افسانه است. مناسبات اجتماعی در جهان به‌همان شکل دوران توسعهٔ «انقلاب صنعتی سوم»  باقی مانده است و تغییرات خاصی تصور نمی‌رود. چیزی همسان و همانند یک انقلاب صنعتی نوین پس از سومین انقلاب وجود ندارد. سرانجام، انقلاب‌ها تنها با تغییرات تکنولوژیکی مشخص نمی‌شوند. این یک تغییر اساسی در سیستم مدیریت است که با تغییر نگرش و برخورد به مالکیت مرتبط است. و مشکل اصلی این است که ثمرات نوآوری‌های تکنولوژیک در انحصار طبقهٔ سرمایه‌دار جهانی است. اندیشه‌پردازان «انقلاب صنعتی چهارم» واقعیت را منعکس نمی‌کنند، بلکه یک طرح تخیلی و در عین‌ حال یک طرح ویران‌شهری (dystopian) هستند که در آن منافع طبقهٔ حاکم فراملی تجسم می‌یابند و چه چیزی او را در بحران اقتصادی جهانی تهدید می‌کند، می‌بیند.

منبع: بنیاد فرهنگ استراتژیک
https://www.fondsk.ru/news/2022/10/30/antiutopia-klausa-shvaba-57564.html

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *