ضرورت تاریخی بدیل سوسیالیستی و مسأله گذار
با عروج جمهوری خلق چین تا سطح یک قدرت برتر جهانی و رشد مداوم و خیرهکنندۀ اقتصادیاش در سالیان متمادی، بحثهای گوناگونی پیرامون چگونگی و علل این وضعیت و نیز فهم ماهیت مناسبات اقتصادی حاکم بر این کشور، در میان کارشناسان، اقتصاددانان، جامعهشناسان و همچنین نیروهای مترقی جهان درگرفت که کماکان نیز به صورت زنده و پُرحرارتی جریان دارد: گروهی چین را همچون یک نیروی سرمایهداری نوظهور با نرخ انباشت بالای ناشی از استثمار فزایندۀ نیروی کار ارزیابی میکنند و برخی نیز مناسبات حاکم بر این کشور را با عباراتی نظیر «دیکتاتوری کمونیستی»، «سرمایهداری دولتی»، و «امپریالیسم نو» توصیف مینمایند و عدهای دیگر از نئولیبرالیسم به سبکِ چینی سخن میگویند؛ هر یک از این گرایشات، برای مستدل کردن ادعاهای خود به پارهای از دادهها و آمارها استناد میکنند.
ادامهٔ مطلب