بیانیه تکرار تحلیل‌های خواست‌اندیشانه

Print Friendly, PDF & Email

حصول توافق در مذاکرات هسته‌ای بین دولت حسن روحانی به نمایندگی از طرف حاکمیت ایران و کشورهای ۱+۵، موجب خشنودی مردم، به‌ویژه کارگران و زحمتکشان از سویی و حاکمیت جمهوری اسلامی ‌از سوی دیگر شد.


مردم ایران به‌دلایل مختلفی از نتیجه مذاکرات هسته‌ای استقبال کرده‌اند، که مهم‌ترین آن‌ها، رفع تشنج موضعی در رابطه با سیاست‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ‌و دور شدن سایه جنگ، همچنین توافق به برچیده شدن یکی از سنگین‌ترین تحریم‌های اعمال شده علیه یک ملت، است. طبقه کارگر و مردم ایران کاملاً حق دارند که «جشن توافق هسته‌ای» بگیرند، چرا که «از پیامدهای مثبتِ توافقِ حاصل‌شده، دور شدنِ شبح تهدید و حمله نظامی ‌و جنگ از فراز ایران و کم شدن نگرانیِ مردم از این بابت است، مردمی ‌که، به‌حق از هرگونه جنگ و خون‌ریزی بیزارند».


از سوی دیگر این حق مردم است که با تمام قدرت از جناح قدرتمند و مستبد حاکم سئوال کنند که چرا چنین سیاستی سال‌ها پیش اتخاذ نشد؟ چرا «حرام بودن تولید سلاح هسته‌ای» در سال‌های اولیه مذاکره با ۱+۵ اعلان نشد تا بهانه اعمال تحریم‌ها را از دست آن‌ها بگیرد؟ چرا به‌مدت ۸ سال دولت احمدی‌نژاد نتوانست به چنین توافقی دست یابد و هزینه‌های فراوانی را بر کشور تحمیل کرد تا به ‌ناچار «تیم مذاکره‌کننده جمهوری اسلامی ‌از موضعی به‌شدت ضعیف، با طرف‌های مذاکره و به‌خصوص با دولت اوباما، به رشته توافق‌هایی مشخص» برسد؟ بله بسیاری از این سئوالات را باید به‌درستی مطرح کرد و برای آن‌ها پاسخ خواست.


اما نکته مهم و عمده این است که رژیم ولایت فقیه و دولت حسن روحانی این توافق را پذیرفتند. نمی‌توان از همین مقدار از واقع‌بینی سیاسی رژیم ولی فقیه و دولت روحانی نیز غافل بود که زمینه‌ساز و پیش‌برنده چنین توافقی بودند. اگر چنین نظر و دیدگاهی در حاکمیت و دولت حسن روحانی وجود نداشت، چنین توافقی به این زودی‌ها حاصل نمی‌شد. 


واقع‌بینی سیاسی حکم می‌کند که تأیید‌کنندگان توافق با کسانی که این توافق را با اصرار به «خوراندن جام زهر» تشبیه می‌کنند، هم‌سو و هم‌صدا نشوند. وقتی می‌پذیریم که توافق به‌نفع مردم است، دیگر نباید با حسین شریعتمداری‌ها و سایر مخالفان جنگ‌طلب توافق هم‌صدا شد که: «… این عقب‌نشینی سیاسی خرد‌کننده‌ای برای رژیم حاکم و امری مشابه با «نوشیدن جام زهر» قبول آتش‌بس در جنگ فاجعه‌بار با عراق در دهه اوّل پس از انقلاب بهمن است و به‌‌حق از آن خوشحال‌اند». 


درست است که «مردم … به‌‌حق از آن خوشحال‌اند»، اما این خوشحالی از حصول توافق و رفع خطرها است نه از «عقب‌نشینی سیاسی خرد‌‌کننده‌‌ای برای رژیم حاکم» در مقابل امپریالیست‌ها. مردم قبل از هر چیز خوشحال‌اند که دورنمای فرایندی نابود‌کننده و فلج‌کننده زندگی و معیشت‌شان، از افق کشور دور شده است. هرچند شاهد باشیم که: «… باراک اوباما، روز سه‌شنبه ۲۳ تیرماه، به مخالفانش در آمریکا گفت، مذاکره‌کنندگان آمریکایی از هر نظر دستِ ایران را در زنجیره صنعت هسته‌ای مهار کرده‌اند».


درست است که: «… آمران و عاملان چنین سیاست‌هایی، در برابر مردمی ‌که به‌سببِ ادامه داشتن چنین سیاست‌هایی سال‌ها رنج کشیده‌اند، باید پاسخگو باشند.» اما نمی‌توان از نتیجه این مذاکرات که با تأیید «نظام» انجام شد، خوشحال نبود.


مردم ایران قطعاً از: «شکست سیاسی » رژیم به‌دست خودشان و بر اثر مبارزات خودشان خوشحال می‌شوند و قطعاً نیز «امید دارند که در آینده شاهد شکست‌های بیشتر برای رژیم و ایجاد فرصت‌های جدی برای حرکت به‌سمت تحقق حقوق پایمال شده‌شان باشند»، اما هیچ میهن‌دوستی «شکست سیاسی» ناشی از فشار امپریالیست‌ها را تأیید نمی‌کند. فشار سیاسی و نظامی ‌امپریالیست‌ها به یک میزان و هم‌زمان محکوم‌اند. هیچ انقلابی و میهن‌پرستی، جنگ مالویناس و حمله به یوگوسلاوی و اشغال افغانستان و عراق را تأیید نمی‌کند، هرچند همه آن‌ها با «شکست سیاسی » رژیم‌های این کشورها همراه بوده است. فرق عظیمی ‌است بین شکست سیاسی رژیم‌ها به‌دست خلق و مبارزات آن‌ها و به‌دست امپریالیست‌ها.


انقلابیون و میهن‌پرستان خلقی به‌هیچ‌وجه و در هیچ شرایطی سیاست‌های امپریالیستی را تحت هر نام و عنوان دهان پُرکنی که باشد، تأیید نمی‌کنند. امپریالیست‌ها حق تحریم ایران را نداشتند، آن‌هم تحریم اقتصادی و بانکی و فنی گسترده و به‌قول خودشان، سنگین‌ترین تحریم ممکنه علیه یک کشور مستقل. ‌‌چنین «حق‌ها»‌یی چیزی جز اعمال زورگویی و فشار نیست و صاف و پوست‌کنده جنایت امپریالیستی است. اعمال قانون جنگل است و نابود کردن کشورها در پای منافع انحصارات. آن‌ها آشکارا سیاست‌های امپریالیستی را علیه ایران ـ مستقل از حاکمیت مرتجع و مستبد آن ـ اعمال کردند که دود آن مستقیماً به چشم مردم ایران رفت.


اگر امروز مردم ایران خوشحال‌اند، این نه فقط به‌خاطر حصول به توافق در مذاکرات است، بلکه مهم‌تر از آن به‌دلیل خنثی شدن سیاست‌های جنگ‌طلبانه امپریالیستی علیه کشور و خلق‌ ماست. گرفتن بهانه از دست دشمنان خلق‌ها توسط دولت و حاکمیت ایران  عین واقع‌گرایی سیاسی است. هرچند بیانیه اذعان دارد که «… متأسفانه تعلیقِ تحریم‌ها ـ و نه لغوِ آن‌هاـ به‌طورِ مشروط و بر اساس زمان‌بندی‌ای طولانی‌مدت، و مطابق با برنامه دولت اوباما صورت خواهد گرفت و نه بر اساسِ کلی‌گویی‌های حسن روحانی که مدّعی است لغوِ تحریم‌ها یکجا و در چارچوبِ خط قرمزهای ”رهبر“ خواهد بود»، اما همین میزان توافق با دارندگان هزاران بمب اتمی‌ که حیات بشر بر روی زمین را به‌طور جدی تهدید می‌کنند و فقط با زور با کشورها و ملت‌ها حرف می‌زنند، نیز گامی‌ است جدی علیه جنگ‌افروزی و تشنج‌آفرینی.


باید توجه داشت که در پیش گرفتن سیاست «جنگ و جوّ تهدید نظامی، و نظامی‌گری» در درجه اول « ترفندهای مکارانه» امپریالیستی است. رژیم ایران هنوز «برای دوامِ حاکمیت جنایت‌بار خود» به جنگ در خارج از کشور متوسل نشده است. بر عکس نقش آن در مورد سوریه، سیاستی هم‌سو با روسیه وچین است که بر مقاومت در مقابل «ترفندهای مکارانه» امپریالیستی دلالت دارد. 


سیاست هسته‌ای ایران 


‌این قسمت از بیانیه که: «گفته می‌شود … صدها میلیارد دلار از منابع ارزی کشور به‌منظورِ ایجاد تأسیساتی هزینه شده است که اکنون ـ بر اساس توافق‌نامه نهایی ـ بخش عمده‌ای از آن از دُور خارج و مُهروموم خواهد شد.» به‌طور جدی قابل بحث است. مبالغ هنگفتی در زمینه‌ هسته‌ای توسط حاکمیت خرج شده است که میزان آن نامشخص است و با توجه به عقب‌ماندگی کشوری مثل ایران، این وجوه باید صرف ایجاد اشتغال و آبادانی می‌شد. اما یک بیانیه حزبی در این‌باره باید مستند باشد و ثابت کند که «صدها میلیارد دلار» صرف تأسیسات هسته‌ای کشور شده است. با یک حساب ساده نیز صرف چنین ارقامی برای برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی، منطقی و درست به‌نظر نمی‌رسد. در مقابل آنچه محرز است، ورود صدها میلیارد دلار کالا از محل صادرات نفت به کشور در دوران دولت احمدی‌نژاد است. بنابر اظهارات مقامات دولت روحانی، این رقم به بیش از ۴۰۰میلیارد دلار بالغ می‌شود. واردات بی‌رویه کالا، اصلی‌ترین منبع حیف‌و‌میل ارزهای نفتی بوده است که سود آن نیز به جیب وارد‌کنندگان رفته است. 


اما هزینه کردن در تأسیسات هسته‌ای یک موضوع و «از دُور خارج و مُهروموم» شدن این تأسیسات موضوع دیگری است. حتی با اغماض و فرض صحت ادعای بیانیه مبنی بر هزینه کردن چند صد میلیاردی در برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی، انجام دادن این هزینه‌ها به حکومت ایران، ولی «از دُور خارج و مُهروموم» کردن تأسیسات و ذخایر هسته‌ای به امپریالیست‌ها مربوط می‌شود. این اولین بار نیست که امپریالیست‌ها تأسیسات کشورها را نه فقط «مهرو موم»، بلکه با بمباران‌های بی‌پایان نابود می‌کنند. نابود کردن ناکازاکی و هیروشیما، ویتنام، کره، بخش‌های وسیعی از اتحاد شوروی و چین و ده‌ها کشور دیگر در طی جنگ‌های جهانی و هم‌چنین لیبی، سوریه، عراق و یمن در حال حاضر، نه تنها نمونه‌های روشن «از دور خارج کردن» تأسیسات و زیرساخت‌های کشورهای مستقل از امپریالیسم است، بلکه به‌معنای نابودی مردم این کشورها با بمباران‌های وحشیانه و اشغال آن‌ها توسط جهان‌خواران است.


این عبارات از بیانیه «از نظر سیاسی نیز، انرژی هسته‌ای ـ که به‌علّت بی‌تدبیری و سیاست‌های ماجراجویانه جمهوری اسلامی ‌و رژیم ولایی آن به بحران هسته‌ای تبدیل شد»، نیز جای تأمل دارد. در این عبارات، انرژی هسته‌ای، نه به‌خاطر ماهیت آن، بلکه «به‌علّت بی‌تدبیری و سیاست‌های ماجراجویانه جمهوری اسلامی ‌و رژیم ولایی» به بحران هسته‌ای بدل شد. در این‌صورت تنظیم‌کنندگان بیانیه ‌باید بپذیرند که بحران هسته‌ای، بحرانی ساختگی بوده است که مسئول جعل آن در درجه اول امپریالیست‌ها هستند. متأسفانه این اولین بار نیست که در صفحات «نامه مردم»، حملات امپریالیستی به ایران به‌نحوی توجیه می‌شود.


نکته دیگر به لحن بیانیه و نحوه برخورد به دولت روحانی مربوط می‌شود. متأسفانه شیوه برخورد بیانیه با عباراتی نظیر «زمان و فضای مانورهای سیاسی و دادن وعده‌های سرِ خرمن و موکول کردن خواست‌های برحق زحمتکشان به حصول توافق هسته‌ای رو به‌پایان است»، به اظهارات جناح راست افراطی حاکمیت، همان «دلواپسان» منتسب به مصباح‌ها، شریعتمداری‌ها و رسایی‌ها شبیه می‌شود. تنظیم‌کنندگان بیانیه هم‌سو با مخالفان روحانی در حاکمیت، با فرض تحقق یافتن توافق‌نامه، خواستار اجرای تعهدات انتخاباتی روحانی می‌شوند: «حسن روحانی و دولت او اکنون باید نشان دهند که در چه زمانی و چگونه می‌خواهند وعده‌های انتخاباتی‌شان را بدون به‌حراج گذاشتنِ ثروت‌های ملّی عملی کنند». آیا تنظیم‌کنندگان بیانیه نمی‌دانند که توافق‌نامه هنوز نه در آمریکا و نه در ایران به تصویب نهایی نرسیده است و به اجرا گذاشته نشده است؟ آیا این رفقا نمی‌دانند که هنوز مطالبات بلوکه شده ایران آزاد نشده است و اقتصاد ایران در چنبره رکود ناشی از فقدان نقدینگی به‌سر می‌برد؟ آیا حصول توافق با ۱+۵ چنان‌که بیانیه مدعی است، وعده‌ای تو خالی بود؟


آیا چون حاکمیت این توافق را «برد ـ برد» نامیده است، مردم ایران باید آن را برد ـ باخت می‌نامیدند و از دستیابی به توافق ناراحت می‌شدند؟ آیا به نفع طبقه کارگر و زحمتکشان ایران است که این نظر بیانیه را بپذیرند که «حالت برد ـ برد مورد نظر حسن روحانی و دولت او در حقیقت به امکان‌پذیر شدنِ ”تداوم نظام“ بر اساس تعامل و بده بستان با آمریکا و قدرت‌های اروپایی در منطقه خاورمیانه اشاره دارد، که به‌لحاظ منافع ملّی ـ و به‌ویژه به‌لحاظ روندِ گذار از دیکتاتوری ـ نمی‌توان آن را ”بُرد“ی برای آینده ایران دانست»؟ آیا این عبارات معنای دیگری جز مخالفت با توافق‌نامه دارد؟ آیا این عبارات بدین معنا نیست که نباید توافق می‌شد تا امکان «تداوم نظام» از بین نرود؟ آیا نباید توافق می‌شد تا امپریالیست‌ها با ناممکن شدن تداوم نظام، امکان سرنگونی آن را فراهم کنند تا شرایطی مشابه سرنوشت عراق یا سوریه برای میهن ما ایجاد شود؟


سخن و سئوال پایانی

«بیانیه حزب توده ایران درباره توافق‌نامه گروه ۱+۵ و جمهوری اسلامی ‌ایران» ـ به تاریخ ۲۴ تیر‌ماه ۱۳۹۴ ـ متأسفانه قانع‌کننده و مستدل نیست. علت چنین مسأله‌ای را، نه در بی‌خبری تنظیم‌کنندگان بیاینه، بلکه باید در شیوه تحلیل گزینشی واقعیات، تحلیل خواست‌اندیشانه آن‌ها جست. چنین رویکردی با رویگردانی از برخی از فاکت‌ها، با روش علمی‌ و جامعیت‌نگری مورد نیاز تحلیل مشخص از شرایط مشخص، هم‌خوانی ندارد. چنین شیوه برخوردی، راه را بر تحلیل ذهنی یکی از مهم‌ترین رویدادهای سیاسی کشور می‌گشاید، رویدادی که هنوز ابعاد واقعی آن روشن نیست.


ماهیت رژیم ولایت فقیه، سرکوب‌گری و خصلت استبدادی آن را لحظه‌ای نباید از چشم دور داشت. اما تمایل به محکوم کردن رژیم ولایت فقیه و افشای دولت روحانی، نباید به چشم‌پوشی از برخی از واقعیات مهم و تعیین‌کننده در حیات سیاسی امروز ایران منجر شود، نباید عمده با غیرعمده یکسان شود و نباید شعار، جای تحلیل مشخص را بگیرد. 


و یک سوال: چرا در این تحلیل به امپریالیست‌ها اشاره‌ای نشده است و امپریالیست‌ها در کجای این توافق‌ها قرار دارند؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *