بر آستان جانان گر سر توان نهادن ـــ گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

Print Friendly, PDF & Email

هفتم اسفند ماه یادآور سالگرد تیرباران ده تن از افسران و فرماندهان دفاع میهنی و کادرهای برجستهٔ حزب تودهٔ ایران است. چهل سال پیش، این انسانهای پاک و شریف با اتهاماتی واهی در بیدادگاهی نظامی به‌ریاست قاضی جاه‌طلب و جنایتکار، محمد محمدی ری‌شهری، محاکمه و محکوم به اعدام شدند. نام و یاد این انسان‌های شرافتمند و بی‌گناه، که فقط به‌جرم داشتن عقیده و آرمانی والا محکوم به مرگ شدند، امروز و پس از چهل سال که از اعدام آنان می‌گذرد، بیش از همیشه زنده و گرامی است.

در سحرگاه هفتم اسفند ماه ۱۳۶۲، ناخدا بهرام افضلی، فرمانده نیروی دریایی ایران در زمان جنگ، از افسران خوشنام ارتش ایران، و فاتح افتخارآفرین جنگ در خلیح فارس، به‌همراه دیگر یارانش: سرهنگ هوشنگ عطاریان، مشاور وزیر دفاع و فرمانده قرارگاه عملیاتی ارتش‌ در غرب کشور؛ سرهنگ بیژن کبیری، فرمانده نیروی هوابرد و فرمانده عملیاتی که منجر به شکستن محاصرهٔ شهر آبادان شد؛ سرهنگ حسن آذرفر، استاد دانشکدهٔ افسری و معاون پرسنلی نیروی زمینی؛ شاهرخ جهانگیری، از مسؤولان برجستهٔ سازمان نوید و عضو مشاور کمیتهٔ مرکزی حزب؛ و پنج تن از کادرهای فعال، اعضای قدیمی‌ سازمان نوید و از کادرهای برجستهٔ حزب تودهٔ ایران: فرزاد جهاد، غلامرضا خاضعی، خسرو لطفی، محمد و ابوالفضل بهرامی‌نژاد، به جوخهٔ اعدام سپرده شدند.

میهن‌دوستی، خوش‌نامی، دانش و کارایی و شخصیت نهایت انسانی زنده‌یاد ناخدا بهرام افضلی زبانزد همه بود. در تمامی دوران خدمت، و به‌ویژه در طول جنگ که سمت فرماندهی نیروی دریایی را داشت، با عشق به مردم و میهن، و با همهٔ توان، اندیشه، و تدبیر در راستای خودکفایی نیروی دریایی کوشید و در راه احیای آن و سربلندی میهن از هیچ کوششی فروگذار نکرد. فقط یک قلم از خدمات او، یعنی تأسیس دانشکدهٔ افسری نیروی دریایی، آن‌هم با آن همهٔ مشکلات زمان جنگ که گامی بس ارزنده در راه خودکفایی این نیرو و کشور بوده است، کافی است تا بر همهٔ اتهامات واهی که بر او وارد کردند، خط بطلان کشیده شود.

متأسفانه از همان اوان انقلاب نیروهای معینی از حاکمیت با به‌راه انداختن کارزاری هیستریک همراه با سخیف‌‌‌ترین اتهامات و برچسب‌ها، و بالاخره کشتار بی‌سابقهٔ نیروهای چپ و مدافعین برقراری تعادل و قسط در جامعه، همهٔ توان خود را به‌کار بردند تا انقلاب را از پشتیبانان راستین خود محروم، و آن را از مسیر عدالت‌خواهانه و مردمی خود منحرف سازند. در این راه، و با استفاده از همهٔ امکانات داخلی و خارجی، بهترین نیروهای مردمی را سرکوب، و با بستن دهان‌ها و محدود کردن هرچه بیشتر آزادی‌های دموکراتیک، آن کردند که می‌خواستند: تاراج منابع و منافع ملی با خیال راحت و بدون حضور مزاحمانی که برای بهروزی و ارتقای سطح زندگی محرومان جامعه مبارزه می‌کردند و می‌توانستند نقشه‌هایشان را برملا و خنثی سازند.

با به مسلخ بردن صدها تن از شریف‌‌‌ترین و پاک‌‌‌ترین فرزندان این مرزو بوم و ایجاد رُعب و وحشت درجامعه، ستون آزادی انقلاب بهمن را، که مردم با دادن قربانیان فراوان آن را برپا و در تلاش استحکام بخشیدن به آن و نهادینه کردنش بودند، تخریب کردند و تا آن جا پیش رفتند که هیچ حزب یا تشکل سیاسی، فرهنگی، و اجتماعی را تاب نیاوردند، و حتی احزاب خودی را نیز با برچسب‌های گوناگون ممنوع و چهره‌های مؤثر آنان را روانهٔ زندان‌ها نمودند و در شوهای تلویزیونی به‌منظور اعتراف به گناهان ناکرده، به نمایش گذاشتند.

چهل سال از یورش گستردهٔ دشمان انقلاب به نیروهای راستین انقلاب می‌گذرد. در این چهل سال، و در غیاب احزاب چپ مدافع انقلاب، مافیای ثروت و رانت شدیداً پروار شد، و اطاق بازرگانی با انواع زیر مجموعه‌های رنگارنگ خود، به‌ویژه در رسانه و مطبوعات، به یکه‌تاز میدان کار و سرمایه بدل گردید. اکنون طبقات زحمتکش و محروم جامعه، به‌ویژه کارگران، بدون داشتن تشکلی که بتواند حامی و مدافع منافع آنان باشد، به حال خود رها شده‌اند تا به شیوه‌های دلخواه اطاق بازرگانی و همدستان آنان در بازار کار مورد استثمار قرار گیرند. نتیجه آن شده است که عده‌ای با رانت‌خواری و زد و بند و چپاول ثروت‌های جامعه، میلیون‌ها انسان زحمتکش را به ورطهٔ فقر و درماندگی سوق داده‌اند.

چهل سال گذشته نشان داده است که یورش به اصیل‌‌‌ترین و مردمی‌‌‌ترین نیروهای چپ انقلابی، و در رأس آن حزب تودهٔ ایران، نه‌تنها از هیچ‌گونه حقانیتی یرخوردار نبوده، بلکه توطئه‌ و خیانتی آشکار به انقلاب مردمی کشورمان بوده است. امروز، و در شرایط خطیر کنونی میهن‌مان، و چهل سال پس از یورش گسترده به نیروهای چپ، زمان آن فرا رسیده است تا برای برقراری تعادل و قسط در جامعه، مطابق مفاد قانون اساسی عمل شود و در سیاست‌های تا کنونی، به‌ویژه در زمینه آزادی‌های دموکراتیک و عدالت اقتصادی، تجدید نظر گردد.

تنها گناه زنده‌یاد ناخدا بهرام افضلی و یارانش دفاع همه‌جانبه از سیاست و برنامهٔ حزب تودهٔ ایران، و بر همین پایه از انقلاب و میهن، و پای‌بندی به اصول استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی بوده است. با باور عمیق به نیروی لایزال مردمی بود که این زنده‌یادان از دانش و خرد و تجربه هرآنچه در توان داشتند برای انقلاب مردم و در راه میهن به‌کار بستند.

گروه «۱۰ مهر» در چهلمین سالروز تیرباران این جان‌باختگان راه عدالت و آزادی، یادشان را گرامی می‌دارد؛ سلحشوران عاشقی که جز ارتقای سطح زندگی مردم زحمتکش و اعتلای نام وطن هدفی نداشتند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *