فاجعه به قدرت رسیدن گارباچف در حکومت اتحاد شوروی
ــ محمد چابکی ــ
من اعتقاد راسخ دارم که در تاریخ هزار ساله روسیه، کشور ما خائنتر از گارباچف، به خود ندیده است…. من اطمینان دارم پس از عملیات آزادسازی علیه باندرا در اوکراین، این سرزمین از نازیسم، فاشیسم و تیم بهجا مانده گارباچف و از شر خائنان، نجات مییابند و ما نیز با تلاش برای دوستی و عدالت در روسیه و جهان پیروزی بهدست خواهیم آورد.
گنادی زیوگانف صدر کمیته مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه در مصاحبه ویدئویی با خط سرخ خبری کانال حزب کمونیست درباره مرگ میخائیل گارباچف آخرین رئیسجمهور کشور شوراها و آخرین دبیرکل حزب کمونیست در روز ۳۱ اوت ۲۰۲۲ بدین شرح اظهارنظر نمود:
من نظرات برخی رهبران بزرگترین کشورهای جهان را دررابطه با مرگ گارباچف پیشِ رو دارم . نظرات رئیسجمهور ایالات متحده، رئیسجمهور فرانسه، صدراعظم اتریش، دبیر کل سازمان ملل، نخستوزیر بریتانیا درباره مرگ گارباچف چنین خلاصه میشود «گارباچف برای مردم جهان، آزادی و استقلال، به ارمغان آورد».
من با سنت و فرهنگ ارتدوکس روسیه و میهن پرستی اتحاد جماهیر شوروی پرورش یافتهام و به این قاعده پایبندم که باید درمورد مردم و کسانیکه از دنیا میروند از عملکرد نیک آنان صحبت کرد. اما این قضاوت در رابطه با سیاستمداران بزرگی که فعالیت آنان به سرنوشت مردم جهان، رفاه اجتماعی و حیثیت دولت بستگی دارد صدق نمیکند.
من با ارزیابی حاکمان جهان موافق نیستم. به باور من گارباچف یکی از فرمانروایان در تاریخ هزار ساله روسیه بود که نهتنها برای مردم کشور ما، بلکه برای همه متحدان و دوستانمان در جهان، تاریخ غمانگیزی را رقم زد.
من بهعنوان عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی مدتی مسئولیت نظارت بر قفقاز شمالی را داشتم. سند ماموریت مرا آندروپوف (۱) امضاء نمود و من بارها از محل مسئولیت گارباچف در استاوروپل دیدن کردهام. هنگامیکه با رهبران و مقامات محلی ملاقات داشتهام ارزیابی نامطلوبی از طرف آنان شنیدهام. بگذارید یادآور شوم افرادی که گارباچف را از طریق کار مشترک خوب میشناختند، با صراحت گفتند او توانایی پیشبرد کار را ندارد و در سازماندهی آشفتهسازی میکند و همه را بههم میریزد:
چند سال بعد، تمام این برآورد با دقت تمام به اثبات رسید و با بالا کشیدن گارباچف در هرم رهبری فاجعه بزرگی بهوقوع پیوست.
اساسیترین عملکرد گارباچف خیانت به اتحاد جماهیر شوروی است
او وارث یک کشور قدرقدرت شد که جهانیان درباره عظمت آن حساب باز کردند. اتحاد جماهیر شوروی ۲۰ درصد تولید و یک سوم کل وسایل الکترونیکی و یک سوم هواپیمای جهان را تولید میکرد. در آن زمان از جهات بسیاری ما پیشگام بودیم. بهعنوان مثال در هوانوردی، موشک و فناوری فضایی، الکترونیک، فناوری لیزر، سیستم دفاع هوایی و بسیاری جهات دیگر…. اما گارباچف با بهدستگیری مسئولیت رهبری همه را به نابودی کشاند.
اتحاد شوروی امکانات امنیتی و ایمنی در مناطق مختلف جهان داشت. زمانی که من در یک گروه کاری از نیروهای اتحاد شوروی در آلمان خدمت میکردم، آلمانیها به ما به دلیل توانایی نظامی در مرزها احترام میگذاشتند.
برای گارباچف فهم این مطلب قابل درک نبود که اتحاد شوروی، تنها یک حزب نیست، بلکه یک سیستم مدیریت دولتی ــ سیاسی است که در شرایط اضطراری شکل گرفت و با مدیریت جدید کشورداری یعنی با مدرنیزاسیون لنینیستی ــ استالینیستی یک امپراتوری ازهمپاشیده را در یک کشور واحد گردهم آورد.
مردم اتحاد شوروی، تحت رهبری حزب کمونیست، تقریباً ۹۰۰۰ موسسه از مدرنترین کارخانههای آن زمان را در جهان ساختند، فاشیسم را شکست دادند، به فضا دست یافتند و برابری در زمینه موشکهای هستهای را بهدست آوردند. این پیروزی آیندهای مطمئن و با عزت را برای مردم ما رقم زد.
حزب نیاز به اصلاحات واقعی داشت، اما گارباچف، بهجای اصلاح حزب، بهسادگی تصمیم گرفت آن میراث عظیم اتحاد شوروی را به نابودی بکشاند. از زمان به قدرت رسیدن گارباچف (رئیسجمهور و دبیر کل حزب) صدها نفر از رهبران و وزیران درجه اول از کمیته مرکزی حزب کمونیست اخراج شدند. او با (مهره چینی) تیمی از خائنان آشکار مانند یاکولفها، شواردنادزهها، یلتسینها و باکاتینها را به دور خود جمعآوری کرد.
خیانت دیگر گارباچف کاستن از قدرت اتحاد شوروی بود
پدر من عضو حزب نبود. او تقریباً ۵۰ سال بهعنوان معلم کار کرد، برای دولت شوروی جنگید، پای خود را در نزدیکی سواستوپل از دست داد و در گروه اول معلولان جنگی قرار گرفت. زمانیکه من عضو سازمان جوانان حزب شدم پدرم به من یادآور شد: «پسرم یادت باشد هیچ چیزی مهمتر از حفظ قدرت شوروی نیست.» بله، اشتباهات وجود دارد و مشکلات فراوان هم هست، اما دولت شوروی همیشه به فکر مردم عادی و زحمتکش بود. دولت شوروی برای زنان امتیاز بسیاری قائل بود و از ۲۱ امتیاز، مرخصی زایمان آغاز شد. دولت شوروی آموزش و درمان را در دسترس همگان قرار داد. امکانات شهروندان شوروی را به اوج خود رساند.
اجازه میخواهم یادآوری شوم که مطابق قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی، شهروندان حق رأی دادن در همهپرسی را داشتند. تقریباً ۷۷٪ از شهروندان اتحاد جماهیر شوروی تمایل خود را برای حفظ سرزمین پدری و سوسیالیستی خود ابراز کردند. (۲) اما گارباچف، یلتسین و همدستان آنها به این تصمیم تاریخی مردم خیانت کردند. این جرمی است درهمپیوسته که مرزی برای آن نمیتوان یافت و خلقهای کشورمان و (جهان) بهخوبی از ابعاد فاجعهبار آن آگاهند.
نمونه دیگر خیانت: هر آنچه مردم طی ۱۰۰ سال بهدست آوردند، از آن محروم شدند
حق انتخاب کردن و انتخاب شدن (نمایندگان اصلی طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان) حق داشتن شغل مناسب، حق برخورداری از مراقبتهای بهداشتی خوب، حق داشتن تحصیلات مجانی، و مردم ضمانتهای اجتماعی بسیاری را ازجمله حق و حقوق بازنشستگی مناسب را از دست دادند. پسانداز شهروندان بیارزش شد. ارزش پولی را که سالمندان برای روز مبادای خود ذخیره کرده بودند تبدیل به کاغذ بیارزش شد.
وقتی به جنایت دیگر گارباچف توجه کردم شوکه شدم
لیست خیانت شامل دوستان و یاران گارباچف نیز بود. بهعنوان مثال اخراج خائنانه اریش هونکر رهبر سابق جمهوری دموکراتیک آلمان از روسیه به آلمان، او را در همان زندان و همان سلولی که در زمان هیتلر زندانی بود در حبس قرار دادند.
در دسامبر ۱۹۸۹، گارباچف در مالت با رئیسجمهور وقت ایالات متحده بوش پدر و سپس با وزیر امور خارجه ایالات متحده جیمز بیکر ملاقات کرد. در آن زمان حتی طبیعت هم علیه این دیدار قیام کرد. طوفان از دریا برخاست. کشتی آمریکایی از این سو به آن سو پرتاب شد. ولی کشتی بزرگ ما «ماکسیم گورکی» ثابت ماند. آنها پشت میز مذاکره نشستند.
گارباچف بدون مقدمه به بوش گفت: «ما تصمیم گرفتهایم پیمان ورشو را منحل کنیم و از اروپای شرقی خارج شویم.» جمیز بیکر بعدها یادآور میشود که هیأت آمریکایی پس از بیانیه گارباچف عرق بر صورتش نشست. این توهم را داشتند که گارباچف از ایالات متحده تقاضای بیشتری مانند انحلال ناتو را خواهد داشت. اما گارباچف دوباره طرفهای آمریکایی را غافلگیر کرد و گفت: «نه، ما اکنون یک طرز فکر جدیدی داریم. بنابراین، پیمان ورشو را منحل میکنیم و شما هر کاری میخواهید انجام دهید.» بدین ترتیب به کل سیستم امنیتی اتحاد شوروی خیانت شد کشوری که با از دست دادن ۲۷ میلیون انسان در طول جنگ بزرگ میهنی و جانفشانی فرزندان میهن هزینه بسیار سنگینی پرداخته بود.
ما از قبل شاهد عملکرد گارباچف و گروه همراهان او بودیم و اطلاعات کافی داشتیم که چه خواهند کرد. بنابراین حزب کمونیست روسیه را احیاء کردیم. هرچند تلاش آنان در این بود که ما سربلند نکنیم. در ابتدای کار برای ما یک سال کافی بود تا همه نیروهای سالم میهنپرست را متحد کنیم و «حاکمان» کرملین را به عقبنشینی وادار سازیم.
ما با بیانیه «خطاب به مردم» و مقاله «معمار در خرابهها» آغاز کردیم. آنها ۱۰ سال برای ما با پروندهسازی، پرونده جنایی تشکیل دادند. اما در حمایت از ما نویسنده یوری بوندارف، کارگردان استانیسلاو گووروخین، خواننده ایوسف کوبزون، بازیگر میخائیل نوژکین، روزنامهنگاران الکساندر پروخانوف و والنتین چیکین، تمام قد از حقانیت ما دفاع کردند. میهنپرستان واقعی به پا خاستند و بهخوبی درک میکردند که نیت و عملکرد آنان از صحنه بیرون کردن ما خواهد بود.
با مرگ گارباچف بسیاری از زندگی سیاسی او تجلیل خواهند کرد (همین امروز در حال ترجمه این مقاله، تلویزیون کانال روسی در جمهوری بلاروس از خاکسپاری گارباچف در میدان سرخ خبر دادهاند. مترجم) این وظیفه آنهاست اما ما باید خود را صادقانه از دهه خائنانه سالهای ۹۰ دور سازیم. در غیراینصورت، هیچ بهبودی برای پیروزی بر باندرا ــ نازیسم و فاشیسم حاصل نخواهد شد. این کاملاً موضع اصولی حزب کمونیست فدراسیون روسیه است. و ارزیابی صادقانه ما به این بستگی دارد که با چالشهایی که در پیشِ رو داریم چگونه برخورد کنیم.
مردم ما و (جهان) از دیرباز ارزیابی خود را از گارباچفیسم بیان کردهاند و حکم قاطع و محکمی را صادر نمودهاند. در سال ۱۹۹۶، گارباچف و تیم همراهش یک کمیته انتخاباتی ایجاد کردند. گارباچف تصمیم گرفت در آن سال در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کند. اما در استاوروپل، حتی در زادگاهش، مردم گفتند هیچ کس به او رأی نمیدهد، چون دستاوردهای شوروی را برباد داد و به مردم خیانت کرد. گارباچف با خصوصیسازی مسیر را بر دزدان و ریاکاران بازگذاشت. نتیجه، رأیدهندگان به گارباچف در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۹۶ پنج درصد بود. این حکم اکثریت مردم برای تمام سیاستهای خانمانبرانداز اوست.
طی دوره معینی ما تحقیقات قانونی را آغاز کردیم. از آن جمله در رابطه با استیضاح یلتسین که ۲۰ جلد کتاب همراه با مدارک تحقیق درباره عمل خائنین، در آرشیو دوما وجود دارد. اسنادی که بر جنایات این گروه و عملیات خائنانه آنها دلالت دارد: از نشست بلاویژسکا (۳) تا خیانت به ارتش ما و فرار از اروپای شرقی. چنانچه در آلمان حدود ۵۰۰ هزار نفر از نیروهای نظامی و امنیتی ما استقرار داشتند، یعنی قویترین ارتش در اروپا. زمانی که ما در حال خروج نیروهای خود از آلمان بودیم، باید حداقل یک بند در توافقنامه آورده میشد که آلمان، دیگر در آینده هرگز و هیچوقت حق پیوستن به سازمانهای نظامی ازجمله سازمان ناتو را نخواهد داشت. این اصل در اروپای شرقی نیز صدق میکرد. در آن زمان ما گروههای نظامی خود را در لهستان، چکسلواکی و مجارستان داشتیم. این موضوع درباره بالتیک نیز میتوانست عملی شود. حال این روزها در این کشورها نازیها، آزادنه جولان میدهند و بناهای تاریخی اتحاد شوروی را تخریب میکنند و هر بیهویتی به خود اجازه میدهد تا به مردم قهرمان روسیه بیاحترامی و اهانت کند.
مشکلات امروزی در عملکرد راهزنان و ریاکارانی است تا وسیلهای برای ثروتاندوزی جیب خود فراهم کنند. اکنون با مرگ گارباچف چرا با لکنت زبان سخن میگویند، بهتر است ساکت شوند.
سیستم امنیتی ناکارآمد کنونی ناشی از اقدامات گارباچف و همدستان اوست. چنانچه به اطراف کشورمان روسیه نگاه کنید، به عواقب عمل خیانتآمیز او پی خواهید برد. اروپای شرقی شاهراه ارسال اسلحه به اوکراین است. در کشورهای بالتیک، فاشیستها و نازیها خط مشی امور سیاسی ــ اجتماعی آنجا را تعیین میکنند. آنها دهان کسانی را که در آنجا کارخانه و بنادر جدید ساخته بودند، بستهاند.
در اوکراین سرزمین بومیمان ۸۲٪ از مردم به زبان اصلی و مادریشان که روسی است، نمیتوانند صحبت کنند. اکنون مبارزه با فاشیسم در اوکراین دوباره جان گرفته و با پرداختن جان هزینه میکنیم تا فاشیسم در اوکراین و دونباس به عقب رانده شود.
چرا اصلاحات لازم در اتحاد شوروی انجام نشد؟
چنانچه اصلاحات ضروری انجام میگرفت همه درک میکردند که یک دولت قوی، با قدرت متمرکز هوشمند، با احساس جمعگرایی و میهنپرستی را بههیچوجه نمیتوان مورد تحقیر و تمسخر قرار داد. میدان بهدست گروه گارباچفیسم افتاد و کشور ما به یغما رفت و در ناتوانترین شکل قرار گرفت.
در تاریخ کشور ما شباهتهای بسیاری بین گارباچف و نیکلای دوم، آخرین امپراتور روسیه وجود دارد. نیکلای دوم امپراتوری روسیه را دگرگون میکند و گارباچف دولت بزرگ و باعظمت اتحاد شوروی را تخریب کرد. نیکلای دوم بهخاطر پولهای بانکداران لندن، پاریس و نیویورک وارد جنگ جهانی اول شد، در صورتیکه هیچ الزامی به چنین اقدامی نبود.
گارباچف، با وجود ارتشی عظیم، سیستم قدرتمند تولیدی، با رشتههای علمی پیشرفته و عالی و سیستم اجتماعی کارآمد به قدرت رسید. اما همه را در مسیر نابودی قرار داد و مردم را ناامید ساخت. او به مرحلهای رسید تا مارگارت تاچر به او لبخند زد و بوش پدر دست دوستی بر شانه وی گذاشت. رفتاری تحقیرآمیزتر از این را نمیتوان برای یک رهبر (کمونیست) و یک سیاستمدار کشور قدرتمند اتحاد شوروی پذیرفت.
من خواندن کتاب کمدی الهی «دانته آلیگیری» را به همه توصیه میکنم. دانته بزرگ، چندین دایره جهنم را نقاشی کرد. آخرین و نهمین دایره، طبق کتاب او، برای بیپرنسیبهایی بود که به وطن، فرزندان، کشور، دوستان و بستگان خود خیانت کردند.
من اعتقاد راسخ دارم که در تاریخ هزار ساله روسیه، کشور ما خائنتر از گارباچف، به خود ندیده است…. من اطمینان دارم پس از عملیات آزادسازی علیه باندرا در اوکراین، این سرزمین از نازیسم، فاشیسم و تیم بهجا مانده گارباچف و از شر خائنان، نجات مییابند و ما نیز با تلاش برای دوستی و عدالت در روسیه و جهان پیروزی بهدست خواهیم آورد.
۱ــ یوری آندره پوف، در سال ۱۹۸۲، پس از مرگ لئونید برژنف، که سمت ریاست کا.گ.ب و معاونت او را داشت به رهبری حزب کمونیست اتحاد شوروی انتخاب شد. آندروپف خواهان اصلاحات اساسی بود که مورد مخالفت مفسدان درون حزبی قرار گرفت. او پس از دوره کوتاه ۱۶ ماه درگذشت. پس از وی چرنینکو به مقام دبیرکلی حزب رسید.
۲ــ در سال ۱۹۹۳ کنگره خلقهای اتجاد شوروی در مسکو برگزار شد و نمایندگان رأی به حفظ ساختار اتحاد شوروی دادند. با دستور یلتسین مجلس به توپ بسته شد، عده زیادی کشته شدند و نتیجه آن رفراندوم نادیده گرفته شد.
۳ــ در ماه دسامبر ۱۹۹۳ جلسهای با شرکت روسای جمهور روسیه، اوکراین و بلاروس، یلتسین، کراچوک و شوشکویج، در منطقه جنگلی بلاویژسکایای بلاروس، برگزار و در ارتباط مستقیم تلفنی با رئیسجمهور وقت آمریکا انحلال اتحاد شوروی اعلام شد.