ترورهای اخیر درون و برون ایران آبشخور و اهداف واحدی دارند

Print Friendly, PDF & Email

در پی ترور ۷ تن از فرماندهان نظامی ایران در دمشق در ساعات اولیۀ بامداد پنجشنبه ۱۶ فروردین، تروریست‌های «جیش‌العدل» مجهز به سلاح‌های سنگین به‌طور هم‌زمان به پنج نقطه از اماکن عمومی و پایگاه‌های نظامی و انتظامی در شهرهای چابهار و راسک در استان سیستان و بلوچستان حمله کردند. بنا به داده‌های رسانه‌های رسمی کشور، در عملیات خنثی‌سازی این توطئه، ۱۸ تروریست و ۱۵ تن از نیروهای نظامی و امنیتی کشته شدند.

در بررسی علل این اقدام تروریستی، حملۀ تروریستی به سالن کنسرت کروکوس در حومۀ مسکو و ارتباط آن با سلسله ترورها علیه ایران را نباید از نظر دور داشت. هم‌زمانی تقریبی این اقدامات تروریستی، و شباهت‌های نسبی آن‌ها، تردیدی باقی نمی‌گذارد که همۀ آن‌ها حلقه‌های یک زنجیرند و آبشخور همۀ این ترورها واحد و هدف از آن‌ها نیز مشابه است.

با نگاهی دقیق به صحنه خواهیم دید که سازمانگران و حامیان این ترورها نمی‌تواند جز رژیم صهیونیستی اسرائیل و ایالات متحدۀ امریکا باشند. از سوئی، می‌بینیم که عملیات ایذایی اسرائیل در ایران، که مدتی پس از آغاز طوفان الاقصی در ۱۵ مهر سال پیش فروکاسته بود، چند ماه پس از آن وارد مرحله‌ای تازه‌ علیه ایران می‌شود. و از سوی دیگر، با به نفس افتادن اوکراین در جنگ با روسیه، صف‌آرایی‌های نظامی توسط برخی کشورهای اروپایی برای نجات اوکراین و اقدامات تروریستی در خاک روسیه آغاز می‌گردد.

اما آنچه در مورد علل ترورهای اخیر علیه ایران می‌توان گفت، چنین است:

از اهداف اخلالگرانه در روند مناسبات و روابط تجاری و اقتصادی منطقه‌ای و بین‌المللی ایران و کارشکنی در پیشرفت ائتلاف‌ها و اتحادهای سیاسی ـ نظامی ـ امنیتی میان ایران، روسیه، و چین که بگذریم، دلیل آغاز دور تازه‌ای از اقدامات ایذایی و تروریستی علیه ایران توسط اسرائیل و آمریکا، بازگشت‌پذیر کردن توازن قدرت به سمت اسرائیل است که پس از طوفان الاقصی بشدت آسیب دیده است. اگر پیش از این عملیات، اسرائیل در اِعمال قدرت جهت اخلال آفرینی و ناراضی‌تراشی یا بهره برداری از نارضایتی‌ها و گسل‌های موجود اجتماعی در ایران دست بالا را داشت، پس از طوفان الاقصی این موازنه به سود ایران تغییر کرد.

دولت صهیونیستی اسرائیل، پس از سرگیجه‌های اولیه از ضربات نظامی و امنیتی حماس، به قصد نسل‌کشی در نوار غزه و تصاحب هرچه بیشتر اراضی و منابع اقتصادی فلسطین، آغاز به اقدامات نظامی هولناک و همهٔ اشکال عملیات ضدبشری علیه مردم غزه کرد. پس از آن به ترور رهبران نظامی جبهۀ مقاومت، از جمله برخی چهره‌های مؤثر سپاه قدس و پرسنل نظامی کارکشتۀ ایران روی آورد. گام بعدی صدور تشنج و وحشت به داخل مرزهای ایران بود. روش در پیش گرفته شده، کشتار غیرنظامیان، ایجاد ناامنی، دامن زدن به نارضایتی‌های موجود، و اشاعۀ این فکر بود که حکومت ایران قادر به تأمین امنیت شهروندان خود یا مقابله با آمران و عاملان این ترورها نیست. اقدامات تروریستی مکرر در استان سیستان و بلوچستان نیز در خدمت چنین اهدافی است که توسط مزدوران دولت‌های خارجی جهت تعمیق نارضایتی‌ها و گسل‌های اقتصادی و اجتماعی دیرینه و اخلال در طرح توسعۀ این استان به‌ کار بسته می‌شود.

این عملیات تروریستی برنامه‌ریزی شده در عین این‌که از سر انتقامجویی و استیصال و صدور تشتت و اغتشاش به بیرون از اسرائیل انجام می‌گیرد، در ادامه می‌تواند به خطرات جدی مانند گسترش جنگ به سطح منطقه بیانجامد.

نوع و چگونگی پاسخ ایران به اسرائیل می‌تواند تلاش این رژیم دست‌نشاندهٔ آمریکا را در بازگرداندن توازن سیاسی ـ امنیتی به سود خود با شکست روبرو کند. شاخص اصلی این پاسخ می‌تواند، در کنار اقدامات نظامی مناسب، ضربه‌های اقتصادی مهلکی باشد که هم به نارضایتی درون اسرائیل دامن بزند و روند مخالفت‌های موجود مردم اسرائیل با سیاستمداران خود را سمت و سو دهد، و هم آن را از تلاش برای گسترش جنگ بازدارد. ضربات اقتصادی به پیکر به‌شدت آسیب‌دیدۀ نظام اقتصادی اسرائیل پس از طوفان الاقصی، یکی از شیوه‌های کارساز در تغییر توازن قوا به‌سود ایران است که می‌تواند پاسخی مؤثر به توطئه‌های اسرائیل و آمریکا، و مزدوران سرسپردهٔ آن‌ها مانند «جیش‌العدل» باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *