یادمانده‌هایی چند از سالیان خاموشی

۱- زندان کمیته مشترک: خرداد ۶۲ چند هفته‌ای می‌‏شد که در راهروی بند ٢ زندان کمیته مشترک در چند قدمی دست‏شوئ‌ی‏ها روی پتوئی که در سطح زمین قرار گرفته بود و با چشم‌‏بندی که ۲۴ ساعته بر چشمانم بسته بودند، رو به انتهای راهرو دراز کشیده بودم. من آخرین نفر بودم و درک درستی از آن‏چه در پشت سرم می‏‌گذشت، […]

ادامهٔ مطلب

انقلاب اکتبر و دمکراسی در دنیا ـ بخش پایانی

بنابراین می‌توان گفت که «برتری سفیدپوستان» جای خود را به «برتری غرب» یا بهتر بگوییم «برتری آمریکا» داده است. اصل سلسله مراتب خلق‌ها یا ملت‌ها به‌صورت سلسله مراتب طبیعی، جاودانی و حتی تداوم بخشیده شده از سوی پروردگار، در جای خود برقرار مانده است، همان‌گونه‌ای که نظام امپراتوری مطلقه رژیم کهن برقرار بود! آنچه مربوط به ابعاد بین‌المللی آن می‌شود، […]

ادامهٔ مطلب

انقلاب اکتبر و دموکراسی در دنیا *‌ ـ بخش نخست

دموکراسی آن‌گونه‌ای که ما آن را می‌شناسیم متضمن حق رأی برای همگان است: مستقل از جنسیت، ثروت یا «نژاد»، حقوق سیاسی، حق انتخاباتی فعال و غیرفعال، حق انتخاب کردن نماینده مورد نظر و احیاناً حق انتخاب شدن در نهاد مورد ‌نظر برای هر فردی باید شناخته شده باشد. این‌گونه است که در این روزها، دموکراسی، حتی در پذیرش ابتدایی‌ترین و […]

ادامهٔ مطلب

مرگ اینسا‬

شب‌هنگام ۱۰ اکتبر، تابوت اینسا به مسکو رسید. اعضای خانواده او (۷۰)، همکارانش، نمایندگان بسیاری بر روی سکوی ایستگاه گرد آمده بودند. در صف نخست، لنین و کروپسکایا، مات و مبهوت در اثر ناپدید شدن ناگهانی رفیق روزهای بحرانی‌شان، او را با یادمانده‌ای از سپاسگزاری و تأثر بدرقه کردند.‬ ‬ تشییع‌کنندگان به‌سوی خانه سندیکاها به‌راه افتاد. در سالن بزرگ ایستگاه سیه‌فام […]

ادامهٔ مطلب

این میلیون‌ها زنی که به زندگی روی می‌آورند ـ بخش نخست

اینسا برای مرتبط کردن حزب به عقب‌مانده‌ترین اقشار کارگران زن، پیشنهاد برگزاری گردهمایی‌های از نمایندگان کارگران زن را که عضو حزب نیستند، علاقه‌مند کردن زنان کمتر آموزش دیده را به کارکرد رژیم می‌دهد … این در عمل و به‌وسیله عمل است که آنان عادت‌های بی‌ارزش خود را که از ناآگاهی و پیش‌داوری‌های پوچ سرچشمه می‌گیرد از دست می‌دهند و از خواب […]

ادامهٔ مطلب

در توده آتش انقلاب روس ـ ‫بخش دوم‬

در برابر افزایش خطرات، توده‌ها به قله قهرمانی صعود می‌کنند. باور انقلابی معجزه می‌آفریند. ارتش سرخ با تسخیر کازان و سیمبیرسک، شهر زادگاه لنین به سوء‌قصدی که نزدیک بود انقلاب را از سازماندهش محروم سازد، پاسخ می‌دهد. چکسلواک‌ها و گاردهای سفید، به‌طرف سیبری رانده شدند، کراسنوف از تساریتسین به فراسوی رود دن رانده می‌شود. در اورال، در منطقه کوبان (جنوب […]

ادامهٔ مطلب

در توده آتش انقلاب روس ـ بخش نخست

توده انقلابی خود را در حزب، در پیشگامان آن می‌بیند. تاکنون صدایی نداشت: حزب به آن صدایش را می‌دهد.  کورمال کورمال در تاریکی‌ها گام بر می‌داشت: حزب راهش را روشن می‌کند. نمی‌توانست از واقعیت‌ها آگاهی پیدا کند و یک برنامه عمل برای خودش تهیه نماید: حزب به آن آگاهی می‌دهد و راهنمائیش می‌کند. نمی‌توانست به خود انضباط لازم را بدهد […]

ادامهٔ مطلب

‫یک زن علیه جنگ برمی‌خیزد (۲)

لنین از نوشته‌های بوخارین، رادک، یونیوس (رزا لوگزامبورگ) انتقاد می‌کند. «باید بتوان مبارزه برای دموکراسی و مبارزه برای انقلاب سوسیالیستی را به یکدیگر پیوند زد به شرطی که آن اولی را تابع دومی‌ قرار داد. همه مشکل در همین جاست و مساله عمده همین است.»  ‬ از پائیز ۱۹۱۵، لنین در نظر داشت نشریه‌ای تئوریک با نقطه‌نظر‌های چپ زیمروالدی انتشار […]

ادامهٔ مطلب

یک زن علیه جنگ برمی‌خیزد

در میان هجوم نفرت‌های میهن‌پرستانه افراطی، در حالی که رهبران سوسیالیست به یاری دولت‌های مربوط خودشان می‌‌شتافتند، چند بلشویک منزوی در سوئیس، نمایندگی انترناسیونالیسم پرولتری را بر عهده می‌گیرند. طی این مدت زمان غم‌انگیز، اینسا به یکی از نزدیک‌ترین همکاران لنین تبدیل می‌گردد. او به گره زدن ریسمان‌های پاره شده بین سوسیالیست‌هایی که به مبارزه طبقاتی و مارکسیسم انقلابی وفادار […]

ادامهٔ مطلب

برای حزب

لنین اینسا را مسئول محکمه انترناسیونال دوم می‌کند. او خونسردی و حضور ذهن اینسا را می‌شناسد: او به کسی اجازه نخواهد داد که او را با قطع کردن سخنانش یا با تهدید، دلسرد کند. چند روز پیش از کنفرانس، لنین از پورونین برایش می‌نویسد: «من مطمئنم تو از تبار کسانی هستی که هنگامی ‌که مستقر شدند، هنگامی‌ که به تنهایی […]

ادامهٔ مطلب

با لنین در پاریس

بدون هیچ شکی، نبرد‌های جدیدی در پیش بود. به این دلیل همزیستی مسالمت‌آمیز در درون یک حزب بین بلشویک و منشویک غیرممکن می‌شد، خطر این وجود داشت که مانعی جدی در مبارزه به‌وجود آورد و کارگران را سر‌در‌گم کند. لنین تصمیم گرفت از آشتی‌دهنده‌ها ببرد و یک حزب مارکسیستی تراز نوین، که قادر باشد پیروزمندانه از عهده وظائف انقلاب اجتماعی […]

ادامهٔ مطلب

زنی بلشویک در اسارت تزاریسم

جای عزیزانش، موسیقی، مطالعه … برایش خالی است. با وجود این، اینسا موفق می‌شود شماری کتاب دریافت کند که کم‌کم بیکاری اجباری وی را جایگزین می‌شوند. زندانی، هر آنچه در رابطه با سیاست، اقتصاد، فلسفه یا تاریخ بود می‌خواند یا بازخوانی می‌کند. در حالت چمباتمه، زیر پتو‌های فرسوده، زیر نور لرزان یک شمع، در کلبه‌ای با کف خاکی کوبیده شده، […]

ادامهٔ مطلب

‫سلاح پیروزی

تفکرات و اندیشیدن‌های اینسا در سوئیس، او را از لحاظ ایدئولوژیکی مجهز ساخت. اعتقاد او برپا شده است. دیری نخواهد پائید که اعمالش در پی اعتقاد خواهند آمد. به محض بازگشتش، به عضویت سازمان سوسیال دمکرات مسکو درآمد … روح پُرشور اینسا اَرمان که هیچ چیز را نیمه‌کاره نمی‌پذیرد، خود را وارد نبرد می‌کند. او مراحل را پشت سر هم […]

ادامهٔ مطلب

ریشه انحطاط‬

بازگرداندن زن در جامعه‌ای که او را خفه می‌کند، او را له می‌کند. اینسا به عبارات «چه باید کرد؟»، رمان چرنیشفسکی، می‌اندیشد: «تاریخ بشریت ده بار سریع‌تر به پیش می‌رود اگر هوش زن را طرد و معدوم نکرده بودند و می‌توانستند آن را به کار برند.»  دغدغه‌خاطر بالا بردن عظمت و آزادسازی زن، اینسا را به سوسیالیسم هدایت کرد.    […]

ادامهٔ مطلب
1 2 3